زوج هایی که با هم بخیه می زنند با هم می مانند

Niki

امروز اولین عروسی واقعی خود را در ماه مارس به اشتراک می گذاریم! به طور جدی، چگونه این اتفاق افتاد، من احساس می کنم همین دیروز بود که به شما در سال جدید پذیرایی می کردیم؟ عروسی دست ساز آنا و کوین واقعاً کار عاشقانه ای بود، با 980 <2 جرثقیل اوریگامی برای ساختن و دوخت متقاطع برای یادگیری این که این افراد مخفی که انجام می دهند چگونه عروسی زیبای خود را پیدا کرده اند به اشتراک بگذارند. محل برگزاری ، چرا آنها یک مراسم اومانیستی را انتخاب کردند و چگونه همه مهمانان خود را وادار کردند تا در طول مراسم "I'm gonna be (500 مایل)" توسط The Proclaimers را بخوانند. ترقه است!

فهرست مطالب

    16> "ما می خواستیم به صورت محلی در پوتنی، لندن ازدواج کنیم، زیرا اینجا جایی است که روابطمان را توسعه دادیم و با هم زندگی می کنیم. بسیاری از نقاط محلی مورد علاقه." آنا شروع کرد.

    «ما به چندین مکان محلی نگاه کردیم اما هیچ کدام برای ما مناسب نبود. ما شروع به نگاه کردن دورتر کردیم و کلیسای پادشاهان را به صورت آنلاین دیدیم. ما هرگز به Amersham نرفته بودیم اما از ظاهر عکس ها خوشمان آمد بنابراین تصمیم گرفتیم آن را ببینیم. مثل آن برنامه های شکار خانگی در تلویزیون بود - این کار وحشی ما بود! ما قبلاً هرگز به آمرشام نرفته بودیم و هیچ ارتباطی با آن نداشتیم. در یک روز آفتابی بهاری از قطار پیاده شدیم و پیاده‌روی در جنگل به سمت آمرشام قدیمی که حومه‌های کلاسیک انگلیسی بود، بسیار زیبا بود! تا زمانی که به محل برگزاری رسیدیم، نیمی از ما فروخته شده بودیم. کمی بودآنا به ما گفت که فراتر از آنچه در ابتدا برنامه ریزی کرده بودیم، اما عاشق آن و تیم آنجا شدیم که بسیار دوستانه و مفید بودند.

    هیچ پیش فرضی در مورد آنچه می‌خواستیم نداشتیم که به ما انعطاف‌پذیری زیادی می‌داد. ما فقط می دانستیم که می خواهیم شاد باشد و این به معنای رنگ های زیادی است! ما می خواستیم کاملاً شخصی باشد و برای ما مهم بود که همه روز سرگرم کننده ای داشته باشند. ما کاردستی خود را مخفی نگه داشتیم زیرا می‌خواستیم همه را در آن روز غافلگیر کنیم!» او اضافه کرد.

    "کوین برای مدت طولانی با کودکان کار کرده بود و سالها تجربه آموزش به کودکان خردسال برای ساختن حیوانات اوریگامی مختلف را داشت. از آنجایی که ما یک عروسی واقعا رنگارنگ می‌خواستیم، برای الهام گرفتن به صورت آنلاین به دنبال عکس‌هایی از زنجیره‌های اوریگامی بودیم که دیده بودیم. یک افسانه ژاپنی وجود دارد که می گوید هر کسی که 1000 جرثقیل اوریگامی را INSPO WEDDING ROCK شیک با یک میله داغ که نمی خواهید از دست بدهید! تا کند، آرزویی از جانب خدایان برآورده می شود. نه از انواع خرافاتی که در 980 متوقف شدیم! در 5 دقیقه جرثقیل، ماه ها طول کشید، شب سال نو را صرف کردیم تا آنها را تمام کنیم، همانطور که زنگ ها می رفتند آنها را تا می کردیم! همه اینها ارزشش را داشت، و بسیاری از مهمانان ما برای به یاد آوردن آن روز زنجیر با خود به خانه بردند."

    "کوین یک روز در reddit برنامه ریزی مراسم عروسی را مرور می کرد و پستی را در مورد کسی دید که صلیب داشت. دوخت تصاویر ساده از مهمانان خود. برای من فرستاد و من گفتماو به هیچ وجه هیچ کدام از ما تا به حال گلدوزی نکرده بودیم. آخر هفته بعد او مرا فریب داد تا برای خرید یک کیت مبتدی به یک فروشگاه صنایع دستی بروم. به نوعی ما ناگهان به هر یک از مهمانان خود به عنوان مکان نامی بخیه زدیم، حتی آنهایی که قبلاً آنها را ندیده بودیم (بچه ها تنظیمات حریم خصوصی خود را بررسی کنید) و آنهایی که می دانستیم کت شلوار می پوشند (این کار ساده ای نبود!). زمان زیادی طول کشید، خیلی بیشتر از آن چیزی که ما همیشه در جمع اعتراف می کنیم. در مورد رنگ موها کمی اختلاف نظر وجود داشت! ما واقعاً به آنها افتخار می‌کردیم و وقتی یکی از مهمانان ما دقیقاً همان لباسی را که ما او را بخیه‌ایم کرده بودیم، یک مکان را به دست آورد! ما واقعاً دوست داشتیم همه را تماشا کنیم که برای شام وارد می شوند و آنها را می بینیم. ما هنوز هم تا به امروز در حال دوخت متقاطع هستیم، این سرگرمی جدید ماست."

    "ما همچنین شماره میزهایمان را درست کردیم، باز هم متشکرم از reddit! اینها عکس‌های ما در سن میز بودند، فکر می‌کردیم شروع کننده مکالمه خوبی باشند،" او توضیح داد.

    "ما در تعدادی از عروسی‌های اومانیستی رفته بودیم و توافق کرده بودیم که دوست داریم رویکرد شخصی ما استفانی را در وب سایت اومانیست انگلستان پیدا کردیم. به این فکر می‌کردیم که بخش خوانندگی مراسم کلیسا را ​​دوست داریم، اما نبودن سرودهای مذهبی برای ما مناسب نیست. ما می خواستیم که جنبه اجتماعی دور هم جمع شویم و به خواندن چند آهنگ پاپ به عنوان بخشی از خدمات فکر کرده بودیم. وقتی در جلسه مقدماتی این موضوع را به استفانی گفتیم او بیشتر بودهیجان‌زده‌تر از ما بودیم و می‌دانستیم که او جشن‌دار عالی برای ماست!»

    «ما واقعاً نگران بودیم که آواز خواندن در حین مراسم بی‌صدا شود (ما «بالا و بالاتر» توسط جکی ویلسون و «I» را انتخاب کردیم. 'm gonna be (500 مایل)' توسط The Proclaimers. ما مطمئن نبودیم که کسی به آن ملحق شود. استفانی به ما اطمینان داده بود که به اندازه کافی برای همه کمک خواهد کرد و ما دوستانی را آماده کرده بودیم، اما واقعاً نیازی به این کار نداشتیم. ما واقعاً از شور و شوق و احساسی که همه برای ما آواز می‌خوانند متحیر شدیم. این یک نقطه برجسته واقعی روز بود. چند نفر بعد از آن برای ما نظر دادند و تا آن لحظه متوجه نشدند که 500 مایل چقدر عاشقانه است.»

    «از آنجا که این یک مراسم انسان‌گرایانه بود، می‌توانستیم با استفانی کار کنیم تا خدماتمان را آنطور که می‌خواستیم طراحی کنیم. او با ما فیلمنامه ای نوشت که شامل داستان های زیادی در مورد رابطه ما و چند جوک دوست داشتنی بود. ما به‌عنوان کتاب‌شناس، قسمت‌هایی از کتاب‌هایی را که دوست داشتیم برای خواندن انتخاب کردیم - کاپیتان کورلیس ماندولین و جاسوس کهربایی. استفانی همچنین به ما کمک کرد تا نذرهای خود را بنویسیم که این خدمات را معنادارتر کرد. این اولین مراسم انسانی بود که بسیاری از مهمانان ما در آن شرکت کرده بودند و نظرات مثبتی در مورد شخصی بودن آن داشتند." عکس های صحنه سازی کرد و یکی از دوستان عکاس به ما گفت که دنبال رپورتاژ هستیم و فرستادیمبرخی از وب‌سایت‌ها برای دیدن ما و یکی از آنها کاترینا بود. ما سبک او را دوست داشتیم و هنگامی که او را ملاقات کردیم، فورا دیدگاه ما و تمایل ما برای اجتناب از عکس های صحنه دار را درک کرد. آنا توضیح داد.

    "برای غذا تصمیم گرفته بودیم که غذای هندی می‌خواهیم، ​​و یکی از مزیت‌های محل برگزاری این بود که هتل خواهر یک رستوران هندی برنده جایزه داشت که در مزه کردن، نفس ما را بند آورد. دقیقاً همان چیزی بود که می‌خواستیم!»

    «حلقه‌هایمان را همان جواهرفروشی که حلقه نامزدی من را ساخته بود، طراحی کردیم. او یک جواهرساز اخلاقی بود که واقعا برای ما مهم بود."

    "برنامه ریزی اصلاً استرس زا نبود، شاید به این دلیل که ما در فوریه ازدواج کردیم و نه فصل اوج، بنابراین هرکسی که می خواستیم در دسترس بود و ما هیچ ایده ثابتی نداشتیم، بنابراین با پیش آمدن همه چیز کاملاً پاسخگو بودیم.» آنا به ما گفت.

    به‌علاوه، به توصیه همه دوستان متاهلمان، از چندین صفحه گسترده سرمقاله ای خشن و عجیب به سبک آمریکایی اکسل برای برنامه‌ریزی و سازمان‌دهی استفاده کردیم.

    «ما کاری را انجام دادیم که می‌خواستیم انجام دهیم. و بهترین روز را سپری کردیم - ما از سنت هایی پیروی کردیم که می خواستیم اما تحت محدودیت سنت هایی قرار نگرفتیم که انجام نمی دادیم. مراسم اومانیستی به ما این انعطاف را داد که بیشتر شخصی باشیم. به چیزهایی که برای شما مهم هستند فکر کنید و بقیه را تحت فشار قرار ندهید! چیزهای جزئی در آن روز اشتباه پیش رفت، اما هیچ کس متوجه نشد (از جمله ما!) ما روی تفریح ​​متمرکز شده بودیم!»

    مکان: نمازخانه پادشاهان آمرشام اول عکاس: کاترینا متیوز اولمجری: استفانی کندریک، گلفروش: سورچا هربرت، دی جی: رویدادهای نمایشی، مو و آرایش: سوفی کیسی اول جواهرساز: کلر آلن آی

    Written by

    Niki

    ما فردیت را با دوزهای روزانه از زیبایی عروسی شیک و آموزش هایی برای الهام بخشیدن به زوج ها برای ایجاد عروسی شخصی و منحصر به فرد جشن می گیریم.خواه روستایی باشد یا یکپارچهسازی با سیستمعامل، حیاط خلوت یا ساحل، DIY یا DIT، تنها چیزی که ما می خواهیم این است که خود فوق ستاره خود را به طریقی در عروسی خود بگنجانید!با وبلاگ آموزشی ما به دنیای جواهرات عتیقه شیرجه بزنید. تاریخچه، ارزش و زیبایی جواهرات قدیمی، حلقه های عتیقه و مشاوره پیشنهاد ازدواج را در راهنمای متخصص ما بیاموزید.در عوض، ما قول می‌دهیم که الهام‌های شگفت‌انگیز فراوانی را در اختیار شما قرار دهیم و همچنین شما را با ویژگی‌های منحصربه‌فرد وصل کنیم. کسب و کارهای خلاقانه ای که می توانند آن را محقق کنند!